سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.ParsiBlog..jpg" style=" color=#4b0082
>background-color: #E1CDB3">
اول دفتر بنام ایزد دانا - با جوان تا آسمان
مردم از خدا بترسید که چه بسیار آرزومند که به آرزوى خود نرسید ، و سازنده‏اى که در ساخته خویش نیارمید ، و گردآورنده‏اى که به زودى گردآورده‏ها را رها خواهد کرد و بود که آن را از راه ناروا فراهم آورد ، و حقى که به مستحقش نرساند ، از حرام به دست آورد و گناهش بر گردنش ماند . با گرانى بار بزه ، باز گردید ، و با پشیمانى و دریغ نزد پروردگار خود رسید . « این جهان و آن جهان زیانبار ، و این است زیان آشکار . » [نهج البلاغه]

شاعری هستم از دیار دل گم کرده ها که در کویر الفاظ و کلمات به دنبال گم شده ام هستم.شعر را نه برای نان بلکه برای دل میسرایم واز دلدادگان طلب یاری دارم

این هم چند بیت ناقابل

از صدای تپش این دل من مجنون مرد

چونکه آوای دلم ضربه یا لیلی بود

یک شبی ضربه سختی به دل زارم خورد

همه گفتند که این موج عجب سیلی بود

خواستم وزن کنم قلب پر از عشق تو را

سنگ عشق تو گران بود عجب سیلی بود

باز یک عاشق دیگر هدف تیرش شد

عاقبت انکه مرا کشت همان لیلی بود 



نویسنده: مرد بارانی | پنج شنبه 84 آبان 12 ساعت 2:47 عصر |