سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.ParsiBlog..jpg" style=" color=#4b0082
>background-color: #E1CDB3">
جن - با جوان تا آسمان
[ و فرمود : ] از کفاره گناهان بزرگ ، فریاد خواه را به فریاد رسیدن است ، و غمگین را آسایش بخشیدن . [نهج البلاغه]

نحوه زندگى و معیشت جن و دین آنها چه مى‏باشد به انسانها آسیب میرسانند وآیا داراى رهبر مى‏باشند؟

در عالم هستى برخى از موجودات غیرمحسوس‏اند و به حواس طبیعى و عادى قابل درک نیستند. یکى از این موجودات جن است. جن که در اصل معنا مفهوم »پوشیدگى« دارد، از چشم انسان پوشیده است. قرآن وجود این موجود را تصدیق کرده و سوره‏اى به نام »جن« نیز در قرآن وجود دارد. در قرآن گاهى از این موجود به »جانّ« نیز یاد مى‏شود )الرحمن، آیه 39 و حجر، آیه 27).

ماهیت و حقیقت این موجودات چندان براى ما روشن نیست ولى از پاره‏اى آیات و روایات مى‏توان به برخى از مشخصات این موجود دست یافت، از جمله: 1- از آتش آفریده شده و خلق آن پیش از خلق انسان است )حجر، آیه 27- الرحمن، آیه 15).

2- جن نیز مانند انسان مکلف و مسؤول است )ذاریات، آیه 56).

3- دسته‏اى از آنها مؤمن و گروهى کافر، عده‏اى از آنها نیک‏کردار و برخى از آنها زشت‏کردارند )جن، آیات 11 و 14 و 15- احقاف، آیه 31).

4- بعضى از آنها مرد و مذکر و پاره‏اى دیگر زن و مؤنث هستند و تولید نسل نیز مى‏کنند )جن، آیه 6).

5- آنها زندگى مى‏کنند و مى‏میرند )احقاف، آیه 1).(18).

6- داراى شعور و اراده‏اند و مى‏توانند با سرعت حرکت کنند. مانند قصه حضرت سلیمان و تخت بلقیس، ملکه سبا )نمل، آیه 38 -39).

7- مسخّر انسان مى‏گردند. البته در این رابطه تنها در قرآن به قضیه حضرت سلیمان اشاره شده است که علاوه بر پرندگان، وحوش و انسان‏ها، جن‏ها نیز در اختیار و به فرمان حضرت سلیمان بودند(2).

8- در روایات آمده است که جن مؤمن براى پیامبران و امامان، مسخر مى‏شوند و خدمت مى‏کنند و کسانى که به اذن الهى ولایتى دارند نیز مى‏توانند جنیان کافر را تحت فرمان خویش درآورند،(3).

9- از پاره‏اى آیات قرآنى و روایات معلوم مى‏شود که جنیان به پیامبر خدا )ص( ایمان آورده‏اند )جن، ایه 1- احقاف، آیه 29 -32).

اما این که جن در کجاى زمین قرار دارد؟ به طور واضح و مشخص مطرح نشده است هر چند برخى از روایات به اماکنى که جنیان در آنجا حضور بیشترى دارند اشاره شده است. آنچه که مسلم است جن نیز مانند انسان موجودى است جسمانى با این تفاوت که انسان از خاک و جن از آتش است. طبعاً همان‏طور که انسان داراى روح است جن نیز روح دارد و از آنجا که میان روح و بدن رابطه‏اى نزدیک وجود دارد، مى‏توان تصور کرد که- چنان که برخى از انسان‏ها با ریاضت واجد شرایط سیر روحى در عوالم دیگر مى‏شوند- براى جن نیز در شرایط خاص روحى این امکان هست که روح آنها گاهى با عالم بالا تماس حاصل کند اما به هر روى مکان اصلى آنها همین زمین است و حتى تماس با عالم بالا نیز طبق برخى آیات قرآن پس از تولد حضرت رسول )ص( براى آنها ممنوع شده است(4).

البته برخى از روایات به اماکن خاصى اشاره کرده‏اند که جن در آنجا حضور بیشترى دارد و گویا مانند موطن اصلى آنها تلقى مى‏شود، بیابان‏ها، مناطق خلوت، مکان‏هاى نجس، حمام، دستشویى، محل دفن مردگان و مانند آن. در این باب اگر با زبان عربى آشنایى داشته باشید کتاب‏هاى ذیل خواندنى است: 1- الجن فى الکتاب والسنة، اعداد ولى زاربن شاه زالدین، دارالبشائر الاسلامیه، بیروت، چاپ اول 1996 م، ص 88 -94 و بقیه کتاب در مورد مختصات و ماهیت جن.

2- الجن فى القرآن والسنة، عبدالامیر على مهنّا، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، م 1992، ص 31 -33 و بقیه مباحث هم خواندنى است.

3- الجن بین الاشارات القرآنیة وعلم الفیزیاء، عبدالرحمن محمد الرفاعى، مکتبة مربوسى الصغیر، چاپ اول م 4 1997- جن و شیطان، علیرضا رجالى تهران، نشر نبوغ، )منبع فارسى( اما این که اصولاً طائفه جن از چه نوع پیغمبرى و شریعتى پیروى مى‏کنند؟ وضعیّت و شرایط این موجودات پیش از آدم ابوالبشر و پس از او، و هم چنین پیش از بعثت پیامبر )ص( و بعد از ایشان چگونه مى‏باشد؟ بایستى به چند نکته اساسى توجه بکنیم: 1- جنس جنّ به لحاظ اینکه با انسان از نظر خلقت تفاوت دارد و از حواس انسانى پوشیده است، به طور دقیق و جزئى نمى‏توان به احوال آنان از تمامى ابعاد پى برد. تنها در محدوده معلوماتى که قرآن و احادیث در اختیار انسان مى‏گذارد، مى‏توان اطلاعاتى را کسب کرد.

2- طبق صریح آیات قرآن، جن هم مثل انسان مکلف است. امّا چگونه تکلیفى؟ جزئیات آن معلوم نیست. آیه 56 سوره ذاریات: وَ ما خَلَقْتُ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ، بر اشتراک بشر و جن در تکلیف دلالت مى‏کند. هم چنین آیه 179 سوره اعراف اشاره دارد بر اینکه کفار گناهکاران جنّ هم چون انسانها اهل جهنم‏اند و در عذاب خواهند بود. نظیر این آیه، آیه 119 هود و آیه 13 سجده است.

3- از صریح آیه 130 سوره انعام، دو مطلب را مى‏توان استفاده کرد: یکى اینکه طائفه جن بسان تمام انسان‏ها از پیامبران الهى نمى‏توانند بى بهره باشند. یعنى جن نیز در مسیر مراحل تکاملى و کسب سعادت دنیا و آخرت محتاج پیامبر است. و دیگرى اینکه پیامبر جن از جنس خود آنهاست.

خداوند در همین آیه مى‏فرماید: یا مَعْشَرَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ )در روز قیامت گفته مى‏شود( اى گروه جن و انس، آیا پیامبرانى از بین شما براى شما نیامدند؟«. اهر عبارت رُسُلٌ مِنْکُمْ* نشان مى‏دهد که پیامبران جن از طائفه خود آنان مى‏باشد و خداوند با ارسال پیامبران حجت را بر آنها تمام مى‏کند.

4- قرآن در دو مورد به طائفه جن و چگونگى عقاید و شریعت آنان اشاره کرده، یکى آیات 29 تا 31 سوره احقاف، و دیگرى تمام آیات سوره جن. آنچه که در آیات سوره احقاف به کار رفته، نشان مى‏دهد که جن پیش از بعثت پیامبر )ص( از دین موسى )ع( پیروى مى‏کرده است. آیه مى‏فرماید: إِنَّا سَمِعْنا کِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَى اَلْحَقِّ ما کتابى را شنیدیم که بعد از موسى نازل شده، و به سوى حق هدایت مى‏کند«. این کلام به تعبیر علامه طباطبایى، اشعار و بلکه دلالت دارد بر اینکه جنّیان نامبرده به دین موسى و کتاب آن جناب مومن بوده‏اند،(5).

پیرامون آنچه که از آیات سوره جن استفاده مى‏شود، برخى همچون علامه طباطبایى مى‏فرمایند: ظاهر آیات این سوره بر خلاف آیات سوره احقاف است زیرا ظاهر سوره جن این است که جن قبل از شنیدن قرآن مشرک بوده، و اصلاً به مسأله نبوت معتقد نبوده است،(6). ولى به نظر مى‏رسد میان این دو سوره اختلافى نیست زیرا اوّلاً خود سوره جن گزارش احوال تمام جن نیست بلکه بخشى از آنان است. عبارت أَنَّهُ اِسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ اَلْجِنِّ بر این مدعا دلالت دارد. و ثانیاً آنها خود در گزارشى که از وضعیت اعتقادى خود ارائه مى‏کنند، مى‏گویند گروهى از ما صالح بود و گروهى هم کافر، بنابر این باید گفت بین ظاهر دو سوره توافق برقرار است.

پى‏نوشت‏

 (1) )نگا: المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایى، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان، چاپ پنجم 1371، ج 20، ص 41)

 (2) )نگا: نمل آیات 17 تا 39- سبأ، آیه 12 -14- انبیاء، آیه 82)

 (3) )نگا: مصباح یزدى، محمد تقى، معارف قرآن، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، قم، چاپ دوم 1378- ص 313 -312)

 (4) )نگا: معارف قرآن، ص 309 -311)

 (5) )علامه طباطبایى، ترجمه تفسیر المیزان، ج 18، ص 350، نشر مرکز فرهنگى رجاء(

 (6) )ترجمه المیزان، ج 20، ص 202)

از پرسمان



نویسنده: مرد بارانی | چهارشنبه 84 آذر 16 ساعت 2:51 عصر |