.ParsiBlog..jpg" style=" color=#4b0082
>background-color: #E1CDB3">
میگن یه روز یه عارفی سوار بر اسبی میخواست از جوب ابی رد بشه اما اسب به آب نگاه میکرد وعبور نمیکرد.به شخصی گفت این اب رو گل الود کن تا این اسب رد بشه و همین کارروهم کردند اسب رد شد.بعد عارف گفت چون خودش را در آب میدید عبور نمیکرد ماجرای بسیاری از ماآدمها هم همینه چون تو این دنیا فقط خودمونو میبینیم نمیتونیم عبور کنیم وهمیشه لب چشمه حیرت سرگردانیم.پس بیایم غیر خودمون چیزهای دیگه روهم ببینیم که افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آبزمینی که بلند است دربخش نظرات یه نظر هست که معلومه توسط یه خانم نوشته شده و خواسته من این مطلبمو برندارم تا کسیکه خیلی وقته به ایشون پیله کرده شاید اونو بخونه و سر عقل بیاد من بعد از گذاشتن کل پیام ایشون مطالبی رو میگم که خواهش میکنم کمی دقت کنیداونهایی که دست خودشون نبوده و باعث شدن یکی بهشون دل ببنده رو چی کار میکنن؟ خب حالا اون دنیا هیچی. چه جوری یه کاری کنن که طرف دست از سرشون برداره تو همین دنیا؟ اگه یکی اشتباهی فکر کرد که دوستش داری ولی تو دوستش نداشتی چی کار باید کرد؟ اگه یکی این قدر گیر شده بود که عوض اینکه بهش علاقهمند شی بدتر ازش متنفر شدی را چه کار باید کرد؟ اگه یکی ادعا کرد عاشقته ولی تو میدونستی که نیست رو چه کار باید کرد؟ اگه یکی میدونستی شیطون رفته تو جلدش که فکر میکنه عاشقته رو چی کار باید کرد؟ کاش یه چند روزی این پست رو عوض نکنی تا اونی که بدجوری شیطون رفته تو جلدش بیاد و این رو بخونه. جان من یه یک هفتهای این پست را تعویض نکن. احتمالا طرف می آد و میخوندش. جان من یه ذره هم نصیحتش کن همین زیر. کاش طرف میدونست نه تنها بهش علاقهای ندارم بلکه با این کارهاش هر روز بیشتر ازش بدم میآد. کاش یه دور تسبیح بگه اعوذبالله من الشیطان الرجیم. هی غریبه!!!!! میشه من رو فراموش کنی؟ من اونی نیستم که تو فکر میکنی. اون احساسی رو هم بهت ندارم که تو فکر میکنی البته کیسکه مزاحم ایشون میشه کناه میکنه اما من میخوام به یه موردی اشاره کنم که باعث اکثر این مشکلاته وقتی اسلام اینهمه فریاد میزنه که جلوه نمائی نکنیم وخانمها خودشون رو به معرض دید آقایون نذارند خیلی از افراد میگن بابا این حرفها دیگه قدیمی شده و نباید اینقدر سخت گرفت. اکثر چیزهای باارزش رو امروز در موزه میذارند اونهم با مراقبتهای ویژه که هرکسی به اونها دسترسی نداشته باشه.اینها اشیاء هستند ولی انسان که مهمتره.ارزش یک خانم که بتونه در این وانفسا خودشو حفظ کنه از ارزش تمام مادیات عالم بیشتره.در دانشگاه.میهمانیها.پارکهاو...وقتی رعایت حجاب وارزشهای اخلاقی نمیشه.وقتی یک خانم به راحتی در جمع صدها پسر قهقهه میزنه.وقتی تو جمع فامیل لباسهای آنچنانی میپوشه وصدها مساله دیگه فکر نمیکنه که دزدان بد چشم منتظر ربودن ارزشهای اون هستند.هرچیزی هر چه کمیاب تره ارزشش بیشتره.یک مقدار هم پسرا و هم دخترا مراقب باشند و دقت کنند.ممکنه با یک خنده یا یک نگاه یا اسیر بشیم یا کسی اسیرمون بشه که بعد نشه جبران کرد برخیها برای توجیه کارهای خود جوابهایی دارند که خودشان فکرمیکنند درست است اما یکی از ادله خداوند در روز قیامت افرادی هستند که در موقعیت یکسان با فرد گناهکار بوده اند اما گناه نکرده اند .مثلا در روایت داریم ازجوانی در قیامت سوال میشود چرا اینقدر گناه کرده ای جواب میدهد چون مرا زیبا آفریده ای.که در پاسخ آنان خداوند دستور میدهد یوسف را بیاورند.وقتی زیبائی یوسف را میبیند خجالت میکشد شاید برخی بگویند یوسف پیامبر بود اما افراد دیگری نیز بوده اند مثل ابن سیرین که داستان زیبائی دارد چرا ما میترسیم عقایدمان را بگوییم.چرا خیال میکنیم باید طوری حرف بزنیم تا بقیه خوششان بیاید.چراگمان میکنیم که بایدحرفهایی نزنیم که مارا مثلا متهم به تحجر کنند.چرا حتی بعضی از ما حاظر نیستیم اسممان را در اجتماعات و یا اینترنت بگوییم.چرا اگر حق نیستیم پس چرا میترسیم واگربرحقیم که هستیم باید مواضع دینی واخلاقیمان را رک وراست بگوییم ونترسیم.بگذارید هر چه میخواهند بگویند. خواستم در مورد گل سوخته حیدر چیزی بنویسم بغض گلوم وگرفت فقط به این چندبیت که شاعرش رو هم نمیشناسم بسنده میکنم اگه دلتون شکست یا اشکی جاری شد ما روهم دعا کنید ای اشنای ناشناس دهر زهرا ای باپلیدیهای عالم قهر زهرا رزمندگان عشق میگفتند باهم وقتی که اشک شوق میسفتند باهم پای تو خاکستر شدن عشق است عشق است قربانی حیدر شدن عشق است عشق است به سوی خدا رفتن هنر میخواهد وبال.بال عشق و محبت مردم ایران رسم دارند که در شب یلدا دور هم جمع شده وتا نزدیک صبح از هر دری سخنی میگویند اما نفس عمل و دور هم جمع شدن کار نیکویی است اما به شرطی که آنشب به معصیت خدا نگذرد.در اکثر مجالس برای خنده غیبت میکنند و بر عیوب دوستان میخندند.اما چرا نباید از این شب استفاده بهتر کرد و خدا را هم راضی نمود لذا بیاییم وقتی در جمعی گرد آمدیم حد اقل یک کار مثبت بکنیم مثلا اول جلسه توصیه کنیم که غیبت نشود و ثانیا ختم صلواتی بر پا کنیم که لا اقل صد صلوات هرنفر برای ظهور امام زمان بفرستیم.هم خوش بگذرانیم هم گناه نکنیم بی غیرت کسی است که وقتی به مقدسات او اهانت میشود فقط نگاه کند و چیزی نگوید.بی غیرت کسی است که پای ماهواره بشینه و هر چی اهانت به دینش میشه گوش کنه.بی غیرت کسیه که بخاطر اینکه نگن امله سر سفره شراب بشینه و تو جمع نامحرما دینش رو بفروشه.بی غیرت کسیه که.... آنچه مهم است دل پاک است، چگونه عبادت در حال خستگى با (لا اکراه فىالدین) سازگار است؟
آنچه مهم است دل پاک است
در پاسخ باید گفت، اگر چه دین اسلام، دین سهله و سمحه (آسانى و چشمپوشى) مىباشد، اما دین نظم و انضباط و هدفمندى نیز مىباشد. منظور از «آسانى» آن است که وظیفهاى خارج از طاقت بشر و یا سخت غیرقابل تحمل، براى آدمى تعیین نفرموده است. چنان که در قرآن مجید مىخوانیم: لا یُکَلِّفُ اَللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها(1) خداوند هیچکس را جز به قدر توانایىاش تکلیف نمىکند».
و در آیهى دیگر مىخوانیم: وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلدِّینِ مِنْ حَرَجٍ(2) و در دین بر شما سختى قرار نداده است».
و منظور از سمحه و چشمپوشى آن است که خداوند، غفلتهاى ناخواسته و لغزشهاى کوچک آدمى را نادیده مىگیرد، نه گناهان بزرگ و زشتىهاى آشکار او را. در قرآن مجید مىخوانیم: اَلَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اَلْإِثْمِ وَ اَلْفَواحِشَ إِلاَّ اَللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ اَلْمَغْفِرَةِ(3) «آنان که از گناهان بزرگ و زشتکارىها- جز لغزشهاى کوچک خوددارى مىورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخ آمرزش است».
بنابراین، عمل به واجبات و ترک محرمات، حداقل وظایفى است که براى همگان قابل تحمل و لازم الاجراء است اگر چه گاهى با خستگى و سختى توأم باشد.
البته نکتهى مهم در پاسخ به سؤال فوق آن است که براى کسى که به آثار عبادت براى رشد در دنیا و ثواب در آخرت، آگاهى یافته، اکراه حقیقى و عدم میل کامل، مصداق ندارد. در آیهى شریفهى مورد بحث، علت اساسى عدم اکراه و اجبار در دین را، آشکار شدن راه حق و هدایت از راه باطل و گمراهى براى آدمى دانسته است.(4). قَدْ تَبَیَّنَ اَلرُّشْدُ مِنَ اَلْغَیِّ(5) «همانا راه از بىراهه به خوبى آشکار شده است».
البته عبادت در حال خستگى و بدون نشاط، آثار و فواید کامل را ندارد امّا ترک آن، آدمى را به رهایى از دین و بىبرنامگى در زندگى گرفتار مىسازد.
پىنوشت
(1) (سورهى بقره (2)، آیهى 286)
(2) (سورهى حج (22)، آیهى 78)
(3) (سورهى نجم (53)، آیهى 32)
(4) (ر. ک: المیزان، ذیل آیهى 256 بقره و تفسیر روحالمعانى، ذیل آیه)
(5) (سورهى بقره (2)، آیهى 256)
منبع:پرسمان