.ParsiBlog..jpg" style=" color=#4b0082
>background-color: #E1CDB3">
من که نمىتوانم از امتحان الهى سربلند بیرون آیم و با غرایز نفسانىمبارزهکنم در نتیجه عذاب مىگردم، حال چگونه است که به دنیا آمدنم رحمتى است؟ نحوه زندگى و معیشت جن و دین آنها چه مىباشد به انسانها آسیب میرسانند وآیا داراى رهبر مىباشند؟ در عالم هستى برخى از موجودات غیرمحسوساند و به حواس طبیعى و عادى قابل درک نیستند. یکى از این موجودات جن است. جن که در اصل معنا مفهوم »پوشیدگى« دارد، از چشم انسان پوشیده است. قرآن وجود این موجود را تصدیق کرده و سورهاى به نام »جن« نیز در قرآن وجود دارد. در قرآن گاهى از این موجود به »جانّ« نیز یاد مىشود )الرحمن، آیه 39 و حجر، آیه 27). ماهیت و حقیقت این موجودات چندان براى ما روشن نیست ولى از پارهاى آیات و روایات مىتوان به برخى از مشخصات این موجود دست یافت، از جمله: 1- از آتش آفریده شده و خلق آن پیش از خلق انسان است )حجر، آیه 27- الرحمن، آیه 15). 2- جن نیز مانند انسان مکلف و مسؤول است )ذاریات، آیه 56). 3- دستهاى از آنها مؤمن و گروهى کافر، عدهاى از آنها نیککردار و برخى از آنها زشتکردارند )جن، آیات 11 و 14 و 15- احقاف، آیه 31). 4- بعضى از آنها مرد و مذکر و پارهاى دیگر زن و مؤنث هستند و تولید نسل نیز مىکنند )جن، آیه 6). 5- آنها زندگى مىکنند و مىمیرند )احقاف، آیه 1).(18). 6- داراى شعور و ارادهاند و مىتوانند با سرعت حرکت کنند. مانند قصه حضرت سلیمان و تخت بلقیس، ملکه سبا )نمل، آیه 38 -39). 7- مسخّر انسان مىگردند. البته در این رابطه تنها در قرآن به قضیه حضرت سلیمان اشاره شده است که علاوه بر پرندگان، وحوش و انسانها، جنها نیز در اختیار و به فرمان حضرت سلیمان بودند(2). 8- در روایات آمده است که جن مؤمن براى پیامبران و امامان، مسخر مىشوند و خدمت مىکنند و کسانى که به اذن الهى ولایتى دارند نیز مىتوانند جنیان کافر را تحت فرمان خویش درآورند،(3). 9- از پارهاى آیات قرآنى و روایات معلوم مىشود که جنیان به پیامبر خدا )ص( ایمان آوردهاند )جن، ایه 1- احقاف، آیه 29 -32).
اما این که جن در کجاى زمین قرار دارد؟ به طور واضح و مشخص مطرح نشده است هر چند برخى از روایات به اماکنى که جنیان در آنجا حضور بیشترى دارند اشاره شده است. آنچه که مسلم است جن نیز مانند انسان موجودى است جسمانى با این تفاوت که انسان از خاک و جن از آتش است. طبعاً همانطور که انسان داراى روح است جن نیز روح دارد و از آنجا که میان روح و بدن رابطهاى نزدیک وجود دارد، مىتوان تصور کرد که- چنان که برخى از انسانها با ریاضت واجد شرایط سیر روحى در عوالم دیگر مىشوند- براى جن نیز در شرایط خاص روحى این امکان هست که روح آنها گاهى با عالم بالا تماس حاصل کند اما به هر روى مکان اصلى آنها همین زمین است و حتى تماس با عالم بالا نیز طبق برخى آیات قرآن پس از تولد حضرت رسول )ص( براى آنها ممنوع شده است(4). البته برخى از روایات به اماکن خاصى اشاره کردهاند که جن در آنجا حضور بیشترى دارد و گویا مانند موطن اصلى آنها تلقى مىشود، بیابانها، مناطق خلوت، مکانهاى نجس، حمام، دستشویى، محل دفن مردگان و مانند آن. در این باب اگر با زبان عربى آشنایى داشته باشید کتابهاى ذیل خواندنى است: 1- الجن فى الکتاب والسنة، اعداد ولى زاربن شاه زالدین، دارالبشائر الاسلامیه، بیروت، چاپ اول 1996 م، ص 88 -94 و بقیه کتاب در مورد مختصات و ماهیت جن. 2- الجن فى القرآن والسنة، عبدالامیر على مهنّا، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، م 1992، ص 31 -33 و بقیه مباحث هم خواندنى است. 3- الجن بین الاشارات القرآنیة وعلم الفیزیاء، عبدالرحمن محمد الرفاعى، مکتبة مربوسى الصغیر، چاپ اول م 4 1997- جن و شیطان، علیرضا رجالى تهران، نشر نبوغ، )منبع فارسى( اما این که اصولاً طائفه جن از چه نوع پیغمبرى و شریعتى پیروى مىکنند؟ وضعیّت و شرایط این موجودات پیش از آدم ابوالبشر و پس از او، و هم چنین پیش از بعثت پیامبر )ص( و بعد از ایشان چگونه مىباشد؟ بایستى به چند نکته اساسى توجه بکنیم: 1- جنس جنّ به لحاظ اینکه با انسان از نظر خلقت تفاوت دارد و از حواس انسانى پوشیده است، به طور دقیق و جزئى نمىتوان به احوال آنان از تمامى ابعاد پى برد. تنها در محدوده معلوماتى که قرآن و احادیث در اختیار انسان مىگذارد، مىتوان اطلاعاتى را کسب کرد. 2- طبق صریح آیات قرآن، جن هم مثل انسان مکلف است. امّا چگونه تکلیفى؟ جزئیات آن معلوم نیست. آیه 56 سوره ذاریات: وَ ما خَلَقْتُ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ، بر اشتراک بشر و جن در تکلیف دلالت مىکند. هم چنین آیه 179 سوره اعراف اشاره دارد بر اینکه کفار گناهکاران جنّ هم چون انسانها اهل جهنماند و در عذاب خواهند بود. نظیر این آیه، آیه 119 هود و آیه 13 سجده است. 3- از صریح آیه 130 سوره انعام، دو مطلب را مىتوان استفاده کرد: یکى اینکه طائفه جن بسان تمام انسانها از پیامبران الهى نمىتوانند بى بهره باشند. یعنى جن نیز در مسیر مراحل تکاملى و کسب سعادت دنیا و آخرت محتاج پیامبر است. و دیگرى اینکه پیامبر جن از جنس خود آنهاست. خداوند در همین آیه مىفرماید: یا مَعْشَرَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ )در روز قیامت گفته مىشود( اى گروه جن و انس، آیا پیامبرانى از بین شما براى شما نیامدند؟«. اهر عبارت رُسُلٌ مِنْکُمْ* نشان مىدهد که پیامبران جن از طائفه خود آنان مىباشد و خداوند با ارسال پیامبران حجت را بر آنها تمام مىکند. 4- قرآن در دو مورد به طائفه جن و چگونگى عقاید و شریعت آنان اشاره کرده، یکى آیات 29 تا 31 سوره احقاف، و دیگرى تمام آیات سوره جن. آنچه که در آیات سوره احقاف به کار رفته، نشان مىدهد که جن پیش از بعثت پیامبر )ص( از دین موسى )ع( پیروى مىکرده است. آیه مىفرماید: إِنَّا سَمِعْنا کِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَى اَلْحَقِّ ما کتابى را شنیدیم که بعد از موسى نازل شده، و به سوى حق هدایت مىکند«. این کلام به تعبیر علامه طباطبایى، اشعار و بلکه دلالت دارد بر اینکه جنّیان نامبرده به دین موسى و کتاب آن جناب مومن بودهاند،(5). پیرامون آنچه که از آیات سوره جن استفاده مىشود، برخى همچون علامه طباطبایى مىفرمایند: ظاهر آیات این سوره بر خلاف آیات سوره احقاف است زیرا ظاهر سوره جن این است که جن قبل از شنیدن قرآن مشرک بوده، و اصلاً به مسأله نبوت معتقد نبوده است،(6). ولى به نظر مىرسد میان این دو سوره اختلافى نیست زیرا اوّلاً خود سوره جن گزارش احوال تمام جن نیست بلکه بخشى از آنان است. عبارت أَنَّهُ اِسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ اَلْجِنِّ بر این مدعا دلالت دارد. و ثانیاً آنها خود در گزارشى که از وضعیت اعتقادى خود ارائه مىکنند، مىگویند گروهى از ما صالح بود و گروهى هم کافر، بنابر این باید گفت بین ظاهر دو سوره توافق برقرار است. پىنوشت (1) )نگا: المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایى، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان، چاپ پنجم 1371، ج 20، ص 41) (2) )نگا: نمل آیات 17 تا 39- سبأ، آیه 12 -14- انبیاء، آیه 82) (3) )نگا: مصباح یزدى، محمد تقى، معارف قرآن، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، قم، چاپ دوم 1378- ص 313 -312) (4) )نگا: معارف قرآن، ص 309 -311) (5) )علامه طباطبایى، ترجمه تفسیر المیزان، ج 18، ص 350، نشر مرکز فرهنگى رجاء( (6) )ترجمه المیزان، ج 20، ص 202) از پرسمان اگه کسی بتونه درست اهل بیت رو بشناسه و با اونا رفیق بشه هم دنیاش تامینه هم آخرتش. یکی از راههای شناخت اونا زیارت جامعه کبیره است.این زیارت اول اهل بیت رو معرفی میکنه بعد هم درخواست از اونها. خیلی زیباست. در قسمتی از زیارت میخونیم..بکم ینفس الهم.بکم ینزل الغیث.بکم یسلک الی الرضوان:یعنی به خاطر شما غم از دلها میره و بهخاطر شما بارون میاد و به خاطرشما مردم بهشت میرند.و.... در اخرهای مفاتیح هست یکبار بخونید عاشق میشید یکنفر میهمان سلمان فارسی شد.وقت نهار سر سفره گفت چه خوب بود کمی هم سبزی ریحان سر سفره میبود سلمان فورا وسیله ای از وسائل خانه را به بازار برد و گرو گذاشت.و ریحان خرید.پس از نهار میهمان دست به اسمان برد و گفت خدایا راضیم به رضای تو.سلمان به او گفت تو دروغ میگوئی.چون راضی نیستی.اگر راضی بودی الان وسیله خانه من گرو نبود. ما در مقابل خدا نه تنها راضی نیستیم بلکه بسیاری از اوقات طلبکاریم.خدایا ما را جزو قانعین شاکر قرارا بده لطفا به این سئوال پاسخ دهید بهترین راه مبارزه با چشم چرانی چیست و چه باید کرد که جامعه از این معضل زشت رهایی یابد اما... در ویندوز XP در حالت پیش فرض Packet Scheduler سیستم را به 20 درصد از پهنای باند یک اتصال به اینترنت 5- در لیست باز شده گزینه Network را نیز گسترش دهید. چون لطف خداوند مجید است حجاب میگفت شهیدی که به خون میغلطید ارزنده تر از خون شهید است حجاب
در مورد گوش دادن به هر گونه آواز و ترانه و آهنگ وامثال اینها یک معیار کلى وجود دارد و آن اینکه اگر مناسب با مجالس لهو باشد حرام است و مشروط به تأثیر یا عدم تأثیر روى شنونده خاصى نیست.
سؤال شما متضمن چند نکته مىباشد که همه آنها برخاسته از نوعى پسیمیسم و دیدگاه بدبینانه به نظام هستى است.
الف) پرسش نخستین آن است که «چرا خداوند انسان و بلکه هستى را آفرید». از دیدگاه فلسفى نفى «وجود» کمال است و خداوند که واجب الوجود بالذات است همه کمالات هستى را بالذات داراست. از جمله آن کمالات رحمت مطلقه مىباشد و رحمت مطلقه ایجاب مىکند که پروردگار به هر ماهیت ممکنهاى کمال لایق او را افاضه کند و به او لباس هستى بپوشد. بنابراین آفرینش موجودات لازمه رحمت مطلقه الهى است. (براى آگاهى بیشتر در این باره نیازمند مطالعات گسترده فلسفى است).
ب) «ما تا در سرافرازى در امتحانات الهى نیستیم پس چه بهتر که نیست گردیم در غیر این صورت گویى نعوذ بالله خداوند ما را اذیت مىنماید» در رابطه با این مطلب باید گفت امتحان الهى چیزى جز این نیست که چون انسان لایق کمال اختیارى است خداوند لوازم آن را به او بخشیده از جمله: 1- فرزانگانى که همواره مسیر نیکىها را مىپیمایند و با همه گناهان مبارزه مىکنند و این گروه گرچه اندکند ولى داراى مقامى فوق تصور مىباشند.
2- گروهى که همواره با خوبىها به مبارزه بر مىخیزند و فطرت الهى خویش را دگرگون ساخته و شیطانى خطرناک مىگردند. این گروه نیز اندکند و در شقاوتى تصور ناپذیر لیکن هیچ کدام مجبور به این اعمال نبوده و به راحتى مىتوانند از بسیارى از آلودگىها دست بردارند.
3- گروهى که گاه به سوى فضایل و گاه رذایل مىروند. اینان نیز در صورت غلبه حسنات مشمول لطف و رحمت الهى مىشوند و بالاخره نجات مىیابند. بنابراین چنان نیست که با کمترین گناهى دیگر تا ابد باید در عذاب سوخت علاوه بر این خداوند از روى رحمت واسعهاش باب توبه را به روى همه بندگان تا آخر عمر گشوده و وعده آمرزش براى همه گناهان داده است. بنابراین مدارات الهى و طول عمر دادن خود بهترین فرصت براى بازگشت و خود سازى است و ناشى از رحمت خداست نه این که اذیت آدمى باشد. ضمنا از مطالب فوق روشن مىشود که هیچ کس مجبور به گناه آفریده نشده و نفس نیز چیزى جز خود حقیقى انسان نیست و این که بگویى: نفس آدمى را مجبور به گناه مىکند به این معناست که گفته شود: انسان خودش خود را مجبور مىسازد و این سخن پوچ و بىمعنایى است. البته مکن است منظور شما از مجبور ساختن نفس تمایلات قوى غرایز نفسانى باشد ولى هیچ یک از اینها مجبور کننده آدمى به گناه نیستند.
ج) این که از هیاهوهاى علوم نمىتوان واقعیتها را درک کرد سخنى نادرست و نوعى شکایت (آگنوستى سیسم) است. در واقع انسان بسیارى از حقایق هستى را از طریق علوم درک نموده و از همین رو قادر به پیشرفتهاى چشمگیرى نیز شده است لیکن این به این معنا نیست که از طریق علوم همه حقایق هستى را مىتوان درک نمود و همه فرآوردههاى علوم عین واقعیتند.
براى آگاهى بیشتر در این زمینه ر. ک: «آموزش فلسفه» ج 1 استاد مصباح یزدى.
منبع:پرسمان
معاد, سفر آخرت, سرگذشت ارواح در عالم برزخ
اولین مرحله سفر آخرت مرحله ای است که جان از بدن خارج می شود.
این لحظه سه نام دارد که تنها یک نام آن در بین مردم رواج دارد و شاید دو نام دیگر آنرا تا کنون نشنیده باشیم.
احتضار: ان را احتضار گویند چون مرگ حاضر شده و یا خویشان و کسان و اهل و عیال گرد انسان جمع شده اند و یا فرشتگان مامور قبض روح حضور یافته اند.
نزع: نزع گویند چون ساعت کنده شدن و بیرون آمدن روح و قطع علاقه آن با بدن است.
سوق: سوق گویند چون چنین به نظر می رسد که روح آدمی را می رانند تا از بدن خارج شود.
جالب است که بدانید:
در خبر نقل شده که چون بنده در حال نزع و جان دادن قرار گیرد زبانش بند آید و چهار فرشته بر او داخل شوند.
اولی سلام کرده گوید: من موکل به روزی تو بودم. شرق و غرب زمین را جستجو نمودم از روزی تو لقمه ای پیدا نکردم که نخورده باشی.
سپس فرشته دوم درآمده گوید: سلام بر تو! من به موکل به مایعات و اشامیدنیهای تو از آب و غیر آب بودم و شرق و غرب زمین را گشتم شربت آبی از آن تو نیافتم که نیاشامیده باشی.
آنگاه ملک سوم در آمده و پس از سلام گوید: من مامور نفسهای تو بودم. شرق و غرب زمین را تفحص نموده نفسی از تو که نکشیده باشی پیدا نکردم.
سرانجام فرشته چهارم داخل میشود. سلام کرده می گوید: من موکل به اجل و عمر تو هستم. شرق و غرب زمین را در نوردیدم اجلی برای تو که باقی مانده باشد نیافتم.
آنگاه نویسندگان بزرگوار اعمال درآمده یکی از آنان گوید: من مامور زبان تو هستم. و کتابچه سیاهی را بر او عرضه داشته می گوید: بنگر.
در اینجاست که ترس از خواندن نامه عمل عرق از راست و چپش می ریزد. پس فرشته آن را بر بالش او نهاده می رود و ملک و الموت وارد می شود.
(لئالی الاخبار. ج5. ص3-2)
زمانی که عزراییل به سراغ انسان می آید از شصت پا شروع به گرفتن جان می کند و اخرین چیزی که از محتضر سلب می شود گوش اوست.
لذا رسول اکرم ص فرمود: به مردگان خود کلمه توحید را تلقین کنید.
(اولین مرحله سفر آخرت احتضار است.
از یک دید میشه اینطوری گفت: نگهداری دین و ایمان در طول عمر یک طرف حفظ دین در لحظه احتضار هم یک طرف.
البته حفظ دین در لحظه احتضار بر می گرده به مقدار شناختی که فرد محتضر در طول زندگی خود نسبت به دین و خدای خود پیدا کرده است.
این شخص ممکنه قصاب باشه....
ممکنه بقال باشه....
ممکنه که دانشجوی علوم دینی باشه....
ممکنه که استاد علوم دینی باشه....
مهم شناخته ...
حالا در هر لباسی... در هر مکانی... با هر عنوانی...
در لحظه احتضار مال و اموال در برابر محتضر مجسم می شود.
این تجسم رو از زبان حضرت علی ع بخوانید:
امیر المومنین ع فرمود:
به تحقیق فرزند آدم زمانی که در آخرین روز دنیا و اولین روز اخرت قرار گیرد مال و فرزندان و اعمالش در نظرش مجسم می شود.
به مالش توجه کرده می گوید:
به خدا قسم همانا من نسبت به تو حریص و بخیل بودم. مرا نزد تو چیست؟چه بهره ای می توانم نسبت به تو برم؟
گوید: از من برای خود فقط کفن فراهم کن.
آنگاه به فرزندانش نظر کرده گوید: به خدا قسم من شما را دوست داشتم و از شما حمایت می کردم. نزد شما چه دارم؟ امروز چه سودی برای من دارید و به چه درد من می خورید؟
می گویند: تو را به کنار قبرت می رسانیم و دفنت می نماییم.
انگاه التفاتی به عملش نموده می گوید: به خدا قسم همانا من نسبت به تو زاهد بودم و رغبتی در تو نداشتم و به تحقیق که بر من سنگین بودی. نزد تو چه دارم؟ امروز چگونه به کارم می آیی؟
می گوید: من قرین و همراز تو در قبر و روز حشر می باشم تا آنگاه که من و تو به محضر پروردگارت عرضه شویم.
حضرت فرمودند: اگر آن شخص دوست خدا باشد در آن هنگام شخصی که از همه مردم خوشبوتر و زیباتر است و لباسش از همه فاخرتر نزد او می اید و می گوید: بشارت باد تو را به روح و رحمتی از جانب خدا و ریحان و جنت نعیم و به بهترین جایگاه خوش آمدی.
می گوید: تو کیستی؟
گوید: من کردار نیک تو هستم.
به بهشت کوچ می کند در حالی که غسل دهنده خود را می شناسد و حاملش را قسم می دهد که در بردنش عجله کند...
و اگر محتضر دشمن خدا باشد در لحظه مرگ کسی که از همه خلق خدا زشت رو تر و بد هیات تر و بدبوتر است نزد او می اید و می گوید:
بشارت باد تو را به آب گرم و چشیدن آتش.
و همانا او غسل دهنده اش را می شناسد و حاملین خود را به خدا سوگند می دهد که او را نگه دارند.
سعی کنیم از همین الان حب دنیا را از دل خود بیرون کنیم.
انچه را که دوست داریم هدیه کنیم و وابستگیهای خود را به دنیا و افراد دنیا کم کنیم.
این داستان را بخوانید:
در داستانهای تاریخی آمده است که:
استادی در هنگام احتضار طلبه جوان خود بر بستر او حاضر می شود و بنا به روایاتی که وارد شده کلمه توحید(لا اله الا الله) را به وی تلقین می کرده است. و دائم با مخالفت طلبه مواجه می شده. تا اینکه بالاخره بدون اینکه شهادتین را بگوید جان می دهد. این حالت طلبه برای استاد سوال برانگیز می شود و از خدا می خواهد تا حقیقت امر برای او روشن شود.
شبی در عالم رویا طلبه خود را در خواب می بیند و واقعیت را از وی جویا می شود.
طلبه می گوید: من سینی نقره زیبایی در دنیا داشتم که علاقه وافری نسبت به این سینی در وجود من بود. در لحظه مرگ زمانی که بر سر بالینم امدید و شهادتین را تکرار می کردید شیطان نیز با ان سینی به سراغم امد و می گفت: اگر این کلمات را بگویی این سینی را می شکنم.
و این گونه شد که من در لحظات اخر بدون ایمان از دنیا رفتم.
پس همه چیز به شناخت بستگی دارد نه اینکه حتما طلبه یا استاد علوم دینی باشی تا مطمئنا با ایمان از دنیا بروی.
شناخت... شناخت... شناخت...
اینکه می گوید حب دنیا را از دل خود بیرون کنید شاید به این خاطر است که علاوه بر ان که دل کندن از این دنیا برایمان راحت تر باشد ابزار فشاری برای شیطان در لحظه احتضار فراهم نکرده باشیم.
استفاده از 100 درصد پهنای باند در ویندوز XP
محدود می کند. یعنی اگر شما این تنظیمات را تغییر ندهید تنها قادرید از 20 درصد از پهنای باند اتصالتان به اینترنت
بهره ببرید. برای این که بتوانید از 100 درصد پهنای باندتان استفاده کنید مراحل زیر را انجام دهید:
1- Run را از منوی Start اجرا کنید.
2- در Run عبارت gpedit.msc را تایپ کرده و OK را کلیک کنید.
3- منتظر بمانید تا Group Policy اجرا شود.
4- در بخش Local Computer Policy و در زیر Computer Configuration گزینه Administrative Templates را
گسترش دهید (این کار را با کلیک بر روی علامت + کار آن انجام دهید)
5- در لیست باز شده گزینه Network را نیز گسترش دهید.
6- حال در این لیست QoS Packet Scheduler را انتخاب کنید.
7- به گزینه هایی که در سمت راست ظاهر می شوند دقت کنید.
8- بر روی Limit reservable bandwith کلیک راست کرده و Properties را کلیک کنید.
9- پس از اینکه پنجره Limit reservable bandwith Properties باز شد در برگه Setting و در زیر Limit reservable
bandwith گزینه Enabled را انتخاب کنید .
10- مشاهده می کنید که با انتخاب آن در روبروی Bandwidth Limit مقدار پیش فرض آن یعنی 20 درصد به نمایش
در می آید.
11- به جای عدد 20 مقدار 0 را تایپ کرده و OK را کلیک کنید.
12- حال به Connection ی که بوسیله آن به اینترنت وصل می شوید رفته و بر روی دکه Properties کلیک کنید.
13- به برگه Networking بروید و دقت کنید که QoS Packet Scheduler فعال باشد (تیک کنار آن مشاهده شود)
14- این پنجره را OK کنید.
15- کامپیوتر خود را Restart کنید.
6- حال در این لیست QoS Packet Scheduler را انتخاب کنید.
7- به گزینه هایی که در سمت راست ظاهر می شوند دقت کنید.
8- بر روی Limit reservable bandwith کلیک راست کرده و Properties را کلیک کنید.
9- پس از اینکه پنجره Limit reservable bandwith Properties باز شد در برگه Setting و در زیر Limit reservable
bandwith گزینه Enabled را انتخاب کنید .
10- مشاهده می کنید که با انتخاب آن در روبروی Bandwidth Limit مقدار پیش فرض آن یعنی 20 درصد به نمایش
در می آید.
11- به جای عدد 20 مقدار 0 را تایپ کرده و OK را کلیک کنید.
12- حال به Connection ی که بوسیله آن به اینترنت وصل می شوید رفته و بر روی دکه Properties کلیک کنید.
13- به برگه Networking بروید و دقت کنید که QoS Packet Scheduler فعال باشد (تیک کنار آن مشاهده شود)
14- این پنجره را OK کنید.
15- کامپیوتر خود را Restart کنید.